این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
حسن پور، رضا (1339-14 اسفند ۱۳۶۲ ) جانشین لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در شهر تهران متولد شد. هفت ساله بود که خانواده اش از تهران به قزوین مهاجرت کردند. وی به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور شد تحصیلات خود را رها کرده و وارد بازار کار شود. رضا که فردی محرومیت کشیده و رنج دیده بود، با شروع نخستین جرقههای انقلاب اسلامی، خود را به جریان انقلاب اسلامی میسپارد. او تمام امیدها و آرزوهایش را در انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) مجسم میدارد و از این رو، دل در گرو رهبر میسپارد و با شور امید در تمام صحنههای انقلاب حضور مشتاقانه و فعال مییابد. رضا در تمام راهپیماییهای شهر قزوین به طور جدی شرکت میجوید. وی در ۱۳۵۶ ش با دختری پارسا و با ایمان ازدواج کرد. رضا در روزهای پیروزی انقلاب، همراه دوستان خود در شهر قزوین فعالانه حضور مییابد و با ایثارگری فراوان در صحنههای مختلف وارد میشود. (وبگاه شهدای شاخص)
حسن پور، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در تهران با کمیته انقلاب اسلامی همکاری میکند و در مبارزه با عوامل ضد انقلاب به فعالیت میپردازد. پس از چند ماه فعالیت در تهران، دوباره به شهر قزوین باز میگردد. در ۱۳۵۸ ش به دنبال تحرکات گروهکهای ضد انقلاب در استان کردستان، همراه یک گروه، راهی این استان میشود و با شهامت و شجاعت در سرکوبی ضد انقلاب شرکت میجوید. وی در پاکسازی شهر “تکاب” از لوث ضد انقلاب، شجاعانه میجنگد. روزها به مبارزه و مقابله با ضد انقلاب مشغول میشود و شبها هم برای حفظ امنیت شهر، به گشتزنی در سطح شهر میپردازد. رضا حسن پور، در اواخر ۱۳۵۸ ش به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرقزوین در میآید و خود را وقف حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی میکند. او در ۱۳۵۹ ش طی ماموریتی، به عنوان فرمانده یک گروه، به “قصر شیرین” اعزام میگردد و در آنجا به مقابله با منافقین و نیروهای عراق مشغول میشود. رضا، مدتی نیز در قزوین، به دنبال قیام مسلحانه منافقین، به مقابله با این گروهک تروریستی اقدام و در جنگ شهری و جنگ و گریز در شهر قزوین، تعدادی از آنان را دستگیر میکند (زهرا حسنی مهرآبادی، ص ۱۹، ۱۳۹۵).
حسنپور که پیش از شروع جنگ تحمیلی، در منطقه غرب، در حال مبارزه با ضد انقلاب بود، با شروع جنگ بلافاصله خود را به پیشتازان مبارزه با دشمن میرساند. وی مدتی در گیلان غرب و سرپلذهاب میجنگد و به عنوان مسئول گروه، رشادتهای فراوانی از خود نشان میدهد. پس از آن، مدت شش ماه از اوایل سال ۱۳۶۰ به سرپرستی یک گروه چهل نفره، از قزوین به منطقه میمک اعزام میشود. در طول این مدت، با توان بالای رزمی، در آزادسازی ارتفاعات میمک شرکت میجوید. با شهامت تمام در شناسایی منطقه، تا عمق دشمن نفوذ میکند. یک بار نیز همراه سه نفر از همرزمان خود، به تعقیب نیروهای عراقی میرود و یک تانک سالم را از آنان به غنیمت میگیرند. (برگرفته از مصاحبه با سردار عبداله عراقی).
حسنپور، پس از مدتی، برای گذراندن یک دوره آموزش تخصص به تهران رفت. پس از فراگرفتن آموزش، به جبهههای جنوب اعزام شد. وی در عملیات فتح المبین در ۲ فروردین ۱۳۶۰ در جبهه جنوبی، شوش و دزفول با هدف آزادسازی منطقه غرب رودخانه کرخه و جاده دزفول- دهلران و تامین اندیمشک، به عنوان فرمانده گردان در عملیات شرکت کرد و با مدیریت و نظم خاصی، به هدایت نیروها پرداخت. در این عملیات، از ناحیه سر و پهلو مجروح شده و با همان حالت، به اسارت نیروهای عراقی درآمد. اما پس از کامل شدن حلقه محاصره دشمن، نیروهای عراقی به اسارت رزمندگان درآمدند و رضا هم از چنگ آنان آزاد شد اما یک هفته بیشتر در پشت جبهه نماند و هنوز کاملاً سلامتیاش را باز نیافته بود که به جبهه بازگشت. او با مسئولیت فرمانده گردان در عملیات رمضان حضور یافت و حماسه آفرید. (وبگاه شهدای شاخص).
حسنپور، در عملیات بیتالمقدس در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در جبهه جنوبی، غرب رود کارون با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه و جاده اهواز- خرمشهر نیز به عنوان فرمانده گردان وارد عمل شده، با رشادت و توانمندی تمام، نیروهای گردان را هدایت و فرماندهی مینماید. وی به ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده تیپ الهادی منسوب و با همین مسئولیت در عملیات والفجر مقدماتی شرکت میجوید. در این عملیات، هنگام فرماندهی نیروها مجروح میشود، ولی دست از هدایت نیروها نمیکشد و همچنان با تن مجروح، فرماندهی میکند. او اوج رشادت و توانمندی و مدیریت نظامیخود را در این عملیات به نمایش میگذارد. از این رو، از سوی فرمانده لشکر ۱۷ به عنوان قایم مقام لشکر برگزیده میشود. حسنپور، به عنوان جانشین و قائم مقام لشکر در چندین عملیات، از جمله عملیات والفجر ۳ و ۴ شرکت میجوید و پیشاپیش نیروها با بکار بستن ابتکار و نظم، به فرماندهی میپردازد. (زهرا حسنی مهرآبادی، ص ۶۷، ۱۳۹۵).
حسنپور، در این جایگاه، عملیات ها را تا اسفند ۱۳۶۲ پشت سر گذاشت تا به عملیات خیبر رسید. عملیات خیبر در نیمههای راه بود که به دلیل مشکلات نفوذ در دشمن، به بنبست رسیده و نه تنها رزمندگان، بلکه سردار مهدی زینالدین، فرمانده لشکر علی ابن ابیطالب (ع) نیز از ادامهی راه ناامید شده بودند، اما سردار رضا حسنپور با ابتکار عمل و شجاعت مثال زدنیاش و با یاران اندک خود موفق به گشودن معبری شدند که راه نفوذ در جزیره مجنون هموارشده و در کمال ناباوری فرماندهان ارشد عملیات، وی به عنوان فاتح خیبر وارد جزیره مجنون شد. حسنپور در عملیات خیبر وارد عمل شده و هنگام هدایت نیروهای لشگر، مجروح شد. پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان، بهسرعت خودش را به ادامه عملیات رساند. حسنپور، پس از عمری مجاهدت و مبارزه درراه اعتلای کلمه حق، سرانجام در عملیات خیبر بهعنوان قائممقام لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب وارد عمل شد و در جزیره مجنون براثر اصابت تیر به سرش، به شهادت رسید و به آرزوی دیرین خود نائل شد (برگرفته از مصاحبه با سردار مهدی صباغ).
قسمت های از وصیتنامه شهید رضا حسن پور آمده است: «سلام، سلامى گرم از میان دود و آتش، سلامى گرم از میان غرش توپ و تانک، سلامى گرم از میان ترکش خمپارهها، سلامى گرم و پرمحبت، سلامى گرم از میان قلبهاى پاک و صاف و ساده و جانهاى برکف نهاده جوانان رزمنده، سلام بر مردم همیشه در صحنه، سلام بر مردم همیشه بیدار و هشیار و خنثى کننده نیرنگ منافقان و کفار و مشرکین، سلام بر مردمى که همیشه به یاد خدا و همیشه به یاد رزمندگان جبهههاى جنگ حق علیه باطل».
مآخذ: وبگاه شهدای شاخص، ww.shohada-qazvin.ir، زهرا حسنی مهرآبادی، زندگی نامه شهید رضا حسن پور، ناشر حماسه یاران، ۱۳۹۴ ش، مصاحبه با سردار عبداله عراقی و سردار مهدی صباغ.
/گروه شهدا/